موتور سواری - جشن عروسی
قاصدک نازم باز اومدم دیروز پدر طبق معمول قرار بود بیاد دنبالم . تو ایستگاه مترو با نگاه دنبال ماشینمون می گشتم و خیال می کردم پدر هنوز نیومده که دیدم یکی داره برام دست تکون می ده ، پدر با موتورش اومده بود از دیدنش سوار بر موتور هاج و واج مونده بودم ا...
نویسنده :
زهرا
16:28